خانه » عکس پروفایل مذهبی » عکس نوشته شهادت حضرت علی اصغر برای پروفایل و استوری با متن درباره حضرت علی اصغر

عکس نوشته شهادت حضرت علی اصغر برای پروفایل و استوری با متن درباره حضرت علی اصغر

عکس نوشته شهادت حضرت علی اصغر برای پروفایل و استوری با متن درباره حضرت علی اصغر علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید. مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته‌اند.


در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه‌ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است. شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضایت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد. هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه‌ها را می‌بینی تحمل این مصیبت‌ها بر من آسان می‌شود. عکس نوشته شهادت حضرت علی اصغر برای پروفایلشهادت حضرت علی اصغر اشک دلِ ما را نگران کرد خونْ دلِ هر دو جهان کرد حرمله بهرِ جفایش تیرِ خود را به گمان کرد دستِ صیاد از او درِّ صدف می گیرد حرمله زیرِ گلو را چو هدف می گیرد دلِ مولا شده پر خون علی اصغر شده گلگون دریای نخورده آب، اصغر ! خجلت زده‌ات رباب، اصغر ! از تیر سه شعبه آب خوردی سیراب شدی، بخواب اصغر! کشتنـد ز داغ تو، مرا هم گشتیم شهید هر دو با هم دلا بزم حسین بن علی دعوت نمی خواهد اگر خواهی بیا این آمدن منت نمی خواهد به هنگام عزاداری ریا را دور کن از خود که اینجا معرفت می خواهد و شهرت نمیخواهد مگو اشک فلانی حقه بازی هست و نیرنگ است فضولی تا به کی خاموش شو صحبت نمی خواهد به زور و پول نتوان هیئتی ها را کنی تطمیع حیا کن شرم کن بزم عزا قدرت نمی خواهد هوسبازی مکن تهمت مزن بر عاشق صادق اگر پاک است دامان کسی تهمت نمی خواهد اگر خواهی که هیئت را کنی بازیچه دستت حسین از مردمان بی خرد بیعت نمی خواهد به کنج خانه خوشزاد است و ذکر یا حسین زیرا که نوکر نوکر است و مجلس و هیئت نمی خواهد شکسته پشت غم از بار غصه های رباب/از آن زمان که شنیده است ماجرای رباب به سوز سینه گهواره داغ غم زده است/شرار زخم دل خون لای لای رباب کاش این قبر تو گم باشد و پیدا نشود اگرم شد سر نبش قبر بلوا نشود از تو گهواره ای مانده ببرندش غارت ولی ای کاش سر راس تو دعوا نشود کودک غمزده زار ، علی ، یا ولدی نور چشم من بی یار ، علی، یا ولدی کی زده تیر جفا بر گلوی نازک تو ای به گلزار جهان ، غنچه بی خار ، علی ای گل احمر مادر ز چه پژمرده شدی بلبل آسا ز غم کیست که افسرده شدی گوئیا از ستم حرمله افسرده شدی کردت از جان ز چه بیزار ، علی ، یا ولدی چشمم افتد چو به این حنجره پاره تو دگر امشب ننشینم ، بر گهواره ی تو حق به فریاد دل مادر بیچاره تو برسد زین غم بسیار ، علی ، یا ولدی جان به قربان تو و حنجر پر خون تو باد هر کسی بشنود این واقعه ، مجنون تو باد گر نسوزد دلش از بهر تو ، مدیون تو باد از مسلمان وز کفار ، علی ، یا ولدی دو بال کوچکش نزد پری در آسمان تو پرندۀ شکسته پر به سوی خانه می برم نگاه گاهواره اش کند به گریه التماس ولی کبوتر حرم از آشیانه می برم به پشت خیمه کنده ام سرای جاودانه اش مبارک است جایاوبه لب ترانه می برم متن تسلیت شهادت حضرت علی اصغر آرام که نمی شوی ای میوه دلم/خیمه به خیمه هرچه تو را می برم، بخواب نزدیک به سه روز و سه شب می شود علی/پلکم به هم نیامده مادر، برم بخواب تسلیت شهادت علی اصغر طفل نخورده آب کمی در حرم بخواب/لالا گلم، عزیز دلم، اصغرم بخواب شرمنده ام که شیر ندارم، به سینه ام/ناخن مکش تو خاک مکن بر سرم بخواب لالا لالا به طفل نیمه ساله / چه گویم ای خدا با اشک و ناله زدی ای آب، آتش موج کم کن / فرات بی وفا آبش زلاله یک دشت غرق هلهله و خنده به رو به روست دریایی از تلاطم غم پشت سر شده دور از نگاه منتظر مادرت، علی تشییع و کفن و دفن تنت دردسر شده آهسته زخمِ باز تو را بسته ام ولی حس می کنم که فاصله اش بیشتر شده کاش این قبر تو گم باشد و پیدا نشود/اگرم شد سر نبش قبر بلوا نشود از تو گهواره ای مانده ببرندش غارت/ولی ای کاش سر راس تو دعوا نشود تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد/هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد پدرش چیز زیادی که نمی خواست فرات/یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد متن تسلیت شهادت حضرت علی اصغر شش ماهه من اگر چه فردی/تو مرد شهادت و نبردی سرباز همیشه فاتح من/لبخند بزن که فتح کردی تا داد تو بر فلک رسانم/خون تو به آسمان فشانم دل نوشته تسلیت شهادت حضرت علی اصغر کیست این طفل که این قدر تماشا دارد با همین کوچکی اش هیبت مولا دارد چه قدر رفته به حيدر بر و رويش ، جانم چشمهايش شده مانند عمويش ، جانم المثنّاي خداي دو جهان است اين طفل شاكليد همه درهاي جنان است اين طفل او كه آمد چه قَدَر شهر مصفّاتر شد عرش گُلخانه ي ارباب مُعلّيٰ ترشد چشمها باز جمال ازلي را ديدند سوّمين بار،در اين خانه علي را ديدند چونكه آئينه ي سلطان ولايت باشد ديدن چهره ي او نيز عبادت باشد اي خوشا طايفه اي كز غم او دل نكنند “قل هوالله ” بخوانيد كه چشمش نزنند مرغ عشقي ست كه بر شانه ی ثارالله است سرِّ مَستور نهانخانه ی ثارالله است ناز این دلبر دُردانه کشیدن دارد طعم شيرينيِ لبهاش ، چشيدن دارد خیره مانده به سراپای علی چشم رباب شده روشن به تماشای علی چشم رباب آنچه بیش از همه در دیده ی سقّا زیباست ذوق و شوقیست که از حال سکینه پیداست خواهرش گفت : عجب پيچش مويي دارد مادرش گفت:عجب زيرِ گلويي دارد علی اکبر زده گلبوسه بر او با احساس آب و آئينه به دست آمده از راه ، عبّاس سايه ي لطفش اگر بر سر عالم با قي ست آفتابي ست كه در سايه ي دست ساقي ست آب در كاسه ي دستان عمويش خورده است نفس گرم رقيّه به گلويش خورده است بنويسيد رباب است و غمي همواره همه ي زندگي اوست همين مه پاره بنویسید رُباب از جگرش گفت حسین با اذانی که به گوش پسرش گفت حسین وسط ذکر اذان بود که طفلش خندید أشهدُ انّ علیّاً ولی الله شنید گر علي اصغر او شاه جهان خواهد شد عالم پيــر دگر باره جوان خواهد شد شاید که تیر سینه من را هدف گرفت از چه گلوی تو به سه شعبه سپر شده؟ این ساقه ی لطیف که با بوسه می شکست حالا دو نیم از لب تیز تبر شده شعر شهادت حضرت علی اصغر پیر همه بود اگرچه او کودک بود صبرش ز غریبی پدر اندک بود می کرد به نی اشاره می گفت رباب ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود شهادت حضرت علی اصغر از دل بکشم من آه شبگیر علی با داغ تو از جهان شدم سیر علی تیری که زپا نشاند علمدارم را با حلق تو کرده کار شمشیر علی معراج تو از تو تا حسین است/در خون تو نقش «یا حسین» است تنها تو شوی به دست من دفن/تشییع تو نیز با حسین است آن روز که روز حشر کبراست/قنداقه تو به دست زهراست متن جانسوز شهادت حضرت علی اصغر یا رب این غنچه ی خوشبو که سپردی به منش وای اگر خار بروید به کنار چمنش طفلم امروز زبانش به سخن وا شده است مثل هر کودک دیگر آب بابا سخنش اکبرم رفت و سپس اشک به چشمم خشکید ای خدا اشک بده تا بچکانم دهنش وسط دشت چرا آمده ای ماهیگیر ماهی سرخ مرا لرزه نشانی به تنش تیر تو پیکر عباس به آن روز انداخت اینکه اندازه ی تیر است تمام بدنش پیر شد کودک شش ماهه ام از درد عطش همه دیدند که قنداغه ی او شد کفنش علی لای لای علی خوشبوترین گلاب در این کربلا منم شیواترین نوا در این نینوا منم با خون نوشته زیر گلویم کلیم عشق باب الحوائج حرم مصطفی منم با دست کوچکم گره ها باز می شود مردم علی اصغر مشکل گشا منم نامم علی اصغر و در کشتی حسین هم بادبان و لنگر هم نا خدا منم این دستهای کوچک من دست حیدری است شش ماهه ای که کشته بی صدا منم عکس نوشته شهادت حضرت علی اصغر با متن تسلیت حضرت علی اصغر عکس استوری شهادت حضرت علی اصغر با دلنوشته درباره حضرت علی اصغر عکس پروفایل شهادت حضرت علی اصغر با جملات درباره حضرت علی اصغر

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*